سیاست

۲۸ مرداد، خودی‌ها و نخودی‌ها

اکبر کرمی

مورخ نیستم! اما تاریخ اندیشه را دنبال می‌کنم و کم‌وبیش می‌فهم‌ام. دولت محمد مصدق یکی از فرصت‌ها ی طلایی ما ایرانی‌ها بود که می‌توانست ایران را از چرخه ی ناکارآمد سنت تسلیم و خشم و گردونه ی انحطاط، استبداد، بی‌قانونی و فرهنگ شبان‌رمه‌گی خارج کند؛ فرصتی که اگر نمی‌سوخت شاید می‌توانست مشروطه و آرمان‌ها‌ ی آن را که در دوران رضاشاه به احتضار افتاده بود، دوباره زنده کند و فرصتی برای ساختن ایران و برساختن دمکراسی فراهم آورد. فرصتی که شوربختانه در ناتوانی و نادانی خودی‌ها و دخالت‌ها ی بی‌گانه‌گان و نخودی‌ها از کف رفت؛ و سقط شد.
ادامه ی این ناکامی و بی‌قانونی بود که سرانجام در بهمن ۵۷ همانند اژدهایی ایران را و تکاپویی بنیادین حکومت قانون را به تمامی بلعید و ایران را در بسیاری از مناسبات حکومتی و سیاسی به دوران پیشامشروطه ‌‌و‌ حتا پس‌تر بازگرداند.

در آسیب‌شناسی این انقلاب ناکام و ناتمام حرف‌وحدیث‌ها ی بسیاری هست؛ و هنوز پرونده بسته نشده است، اما با هر حساب و‌ کتابی این انقلاب ادامه ی آن فاجعه و مکمل آن کودتا بود، که آب رفته را به جوی سنت بازگرداند و تکاپوی مدرنیته را در ایران ناکام گذاشت.

کودتا ی ۲۸ مرداد در سطح تحولات سیاسی آشکارا بازتولید سنت ایرانی اسلامی و جان‌سختی آن در برابر هوا ی تازه بود. این کودتا و رهبران آن رهبران واقعی (اما احتمالن ناخواسته) ی انقلاب بهمن ۵۷ بودند که خود کودتایی بود برای پس‌زدن مدرنیته و تکاپوی آن.
این‌که ام‌روز به طور چیره جریان‌ها ی مدرن، مدنی، رفرمیست، دمکراسی‌خواه و لیبرال کنار آن نام بزرگ ایستاده‌اند یک اتفاق ساده نیست، همه ی اتفاق است. محمد مصدق سربلند آن‌جا ایستاده است و با متانت و‌ مهربانی برای ما دست تکان می‌دهد.
محمد مصدق زنده است و تکاپوی آزادی، برابری، قانون‌گرایی، سکولاریدن، مدرنیدن، رفرم و دمکراسی‌خواهی هنوز ادامه دارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا