مقالات فیسبوکی

کودتاچیان قربانی کودتا

مجتبی نجفی

کاشانی با مصدق بود. زمانی که خواست در دولتش پارتی بازی و سفارش بازی کند با سد محکم مصدق روبرو شد. آنچنان کینه ای از مصدق به دل گرفت که در کودتای بیست و هشت مرداد یار شاه شد. میگویند پیش از کودتا تماس هایی با ماموران سیا داشته اما نقش مستقیمش در کودتا به عنوان مجری در هاله ای از ابهام قرار دارد. مشخص نیست پولهای سیا به دستش رسیده یا نه.

بعد از کودتا مصاحبه کرد و گفت سزای مصدق مرگ بود. از دولت کودتایی زاهدی تمجید کرد. آنقدر تملق دیکتاتوری را کرد تا شاید در کورس قدرت بماند. اما دیکتاتوری همه چیز بنده دیکتاتوری را مطالبه میکند. او چند ماه بعد از انزوا فهمید فریب خورده . زبان به نقد گشود و گفت مملکت تحت سیطره عمال انگلیس است. نشریات بسته می شوند و آزادی در کار نیست.
زاهدی کودتاچی هم سرنوشتی بهتر نداشت. با شاه به اختلاف خورد و منزوی شد و در انزوا مرد. شاه کودتاچی هم سه سال مصدق را زندان کرد و بدون محاکمه ای آنقدر در حصر حبسش کرد تا جان دهد. سرنوشت شاه هم غربت و آوارگی شد.

کودتا از ماهها پیش در اتاق فکر سرویس های جاسوسی انگلستان طرح شد و اجرایش به آمریکاییها سپرده شد و روزنامه نگاران و نماینده های مجلس را خریدند. نظامی های طرفدار مصدق مانند افشار طوس را کشتند یا منزوی کردند. فواحش “شهر نو” را بسیج کردند. آنها در روز کودتا در پی ماشین سپهبد زاهدی جمع شده بودند و فحش های رکیک به مصدق می دادند بدون اینکه بدانند سیاست را با سین مینویسند یا صاد؟ قربان صدقه شاه می رفتند و مزدشان را زاهدی پس از کودتا داد.

کرومیت روزولت برای خریدن عمال کودتا پول زیادی خرج نکرد چون قیمتشان بسیار ارزان بود. روحانیت مرتجع، اوباش و فاحشه ها، درباری های مفت خور با رهبری آمریکایی ها و انگلیسی ها سوار بر اشتباهات ملیون و مصدقی ها و دیگر نیروهای سیاسی شدند و بذر کثیفی را کاشتند که در سال پنجاه و هفت محصول داد.

جک استراو وزیر خارجه سابق انگلیس می نویسد:”بریتانیا به سرکردگی چرچیل برای عزل مصدق ترفندی زد و کاری چنان کرد.اگرچه این کودتا بدون نقش فعال (و البته پررنگ‌تر)آمریکا راهی به جایی نمی‌برد اما نباید از یاد ببریم که باز ما در این میانه ایستاده بودیم.کار،کار انگلیسی‌ها بود و ما هنوز هم گرفتار پیامدهای این کارمان هستیم».

کودتا محصول اتحاد همه نیروهای رذل سیاست ایران بود. سرنوشت کاشانی و امثالهم باز به ما یادآوری میکند که دیکتاتوری شخصیت انسانی را له میکند. حد یقف ندارد. شاه بعد از کودتا به سمت سلطنت مطلقه قدم برداشت و همه رقبای خود را حذف کرد تا خود نیز حذف شد. ننگ بر همه کودتاچیان و حامیان کودتا.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا