کاش جنازه را زبان سخن بود!
علی شمایلی
در رسانه ها اعلام گردید عامل حمله تروریستی و جنایتکارانه به شاه چراغ مرد و تلاش کادر درمان برای زنده نگه داشتن او به جایی نرسید. اخبار و عکس های منتشر شده از او در روی تخت بیمارستان نشانش می داد که بشدت مضروب شده است. اما در فیلم مربوط به دستگیری او، نخست با ضربه به پشت سرش افتاده و در فیلم مربوط به دقایق اول دستگیری، او را تقریبا سالم و بدون زخم و جراحت جدی نشان می دهد؛ نتیجه آنکه اگر بخاطر ضرب و جرح کشته شده است، این ضرب و جرح پس از دستگیری او روی داده است و چنان هم شدید بوده است که موجب کشته شدن او گردیده است. مرگ او بدون پاسخ دادن به پرسش های مهم و ابهام های بسیار، اصلا راضی کننده نیست. اگر او زنده می ماند در مصاحبه ها و اعتراف ها می توانستیم بفهمیم این عامل داعش اهل کدام کشور است و چقدر می تواند فارسی حرف بزند و لحجه اش چگونه است. همچنین در بازجویی ها و محاکمه علنی همه می فهمیدند که او از چه راهی، چگونه و با کمک چه کسانی وارد ایران و سپس شیراز شده است و سلاح و دیگر تدارکات را چه کسانی و از کجا برایش تهیه کرده اند؟ اگر زنده می ماند می بایست جواب دهد که چرا او شهر شیراز و شاه چراغ را برای عملیات کشتن مردم بیگناه انتخاب کرده است و نه مثلا مشهد را یا جمکران را یا قم را؟ خبرنگاران مستقل و فعالین خیزش اعتراضی ایران بسیار مشتاق بودند از او بپرسند اگر او و داعش با جمهوری اسلامی دشمن اند و پیوند دوری با معترضین ایران دارد، چرا در همان خیابان های شیراز به فوج فوج نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی شلیک نکرد و یا روز جمعه به نماز جمعه شیراز چرا حمله نبرد؟! چرا با خود و مانند همه عملیات تروریستی داعش، جلیقه انفجاری به تن نداشت؟! یا کنجکاوی می کردیم داعش یا سایر بنیادگرایان دینی خیزش اخیر ایرانیان با شعار زن، زندگی و آزادی را بیشتر دشمن می داند یا جمهوری اسلامی را با پذیرش صفر تا صد مناسک دینی و ظواهر احکام اسلامی که اعتقادات آنان هم هست؟ یا شاید می فهمیدیم در میان داعش چه تحول ناگهانی روی داده است که آنان ناگهان همراه انقلاب زنان که در آن حجاب سوزی امری شایع است، شده اند و افکار ضد زن و ضد زندگی و ضد آزادی خود را به کناری نهاده اند؟!
