مقالات فیسبوکی

چرا صداها را نمی شنوید؟!

حسین ثنایی نژاد

خشم_مردم

سالهاست تلاش کرده اید هر صدای اعتراضی را اغتشاش بخوانید و توطئه دشمن! با چنین برخوردی چه بسیار سخن ها که گفته نشده اند و چه گفته ها که شنیده نشده اند. اگر به جای توطئه خواندن و دشمن خطاب کردن هر معترضی، به سخنشان گوش می سپردید و بهترین شان را عمل می کردید و روش های اشتباه را اصلاح می نمودید، امروز جامعه در چنین بحرانی فرو نرفته بود.

سیاست های لجوجانه را به نام قاطعیت ادامه دادید و هرگز از هیچ راه اشتباه رفته ای برنگشتید. آن سیاست ها اکنون بدانجا رسیده که با دخالت پلیس در یک امر شخصی بی اهمیت، جان انسانی ستانده شده است.

اگر روش تان بر اصلاح بود اولا آن حادثه رخ نمی داد و ثانیا اگر بنا بر اشتباه عوامل پلیس رخ می داد، در همان روز اول با پذیرش اشتباه و پیگیری بی طرفانه و اعتمادآمیز ماجرا، می‌توانستید جلو این همه خشم را بگیرید.

اما و هزار اما اکنون که نکردید و جامعه را خشمگین ساختید، باید بتوانید به تمام مطالباتشان پاسخ دهید. از سخن برخی از شما چنین برمی آید که گمان می کنید این غائله بر سر یک نفر است و یک حادثه! چنین نیست. این حادثه بستری را فراهم ساخته تا خشم فروخورده ای که از نشنیدن های شما متراکم شده بود، سربرآورد و شما همچنان به جای پاسخ درست به این واکنش می خواهید غائله را “جمع کنید”.

گیرم که جمع کردید! آیا مسئله نارضایتی این همه را هم حل کرده اید؟! آیا دوباره فردا فرد دیگری در گوشه دیگری از این خاک پهناور به عمد یا به اشتباه مهسا امینی دیگری نخواهد شد؟! و باز بحرانی دیگر؟!

بهتر نیست کمی به فراوانی وقوع چنین اعتراضات خونینی در سال‌های اخیر نگاهی بیاندازید؟! آیا “جمع کردن غائله” در هر بار جز زمینه ای برای غائله دیگری بوده است؟!

بنابراین راه حل این بحران در سرکوب نیست، حتی اگر شما موفق به آن شوید. راه حل همان است که صداها را بشنوید و تن به مطالبات مردم بدهید. مگویید اینها مردم‌ نیستند و فریب خورده دشمنند! واقعیت ها بسیار آشکارتر از آنند که قابل کتمان باشند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا