چرا حمله به تاجزاده نگران کننده است؟
رضا علیجانی
بازداشتیهای اخیر کسانی هستند که «امنیت روانی» آقای خامنهای(و بیت قدرت) را برهم زدهاند. این بازداشتها علامت «ترساندن از روی ترس» است.
نقطهچین بازداشتها همیشه استمرار داشته است. الان میترسند که اعتراضات بالا و شدت بگیرد و نکند که به هم بپیوندد.
احضار و بازداشتها به جوانان سابقا ولایی یعنی جریان عدالتخواه هم رسیده است که متوجه شدهاند منشأ فساد در راس ساختار قدرت است. وحید اشتری اخیرا گفت قوه قضائیه فاضلاب نظام است!
صفبندی سیاه و سفیدِ طرفدار و علیه نظام نه به لحاظ توصیفی درست است و نه به لحاظ راهبردی مفید(تعبیر طرفدار نظام برای امثال آقای تاجزاده را نه دقیق میدانم و نه مفید).
این نوع صفبندیها بر این تصور استوار است که گویی الآن حکومت در حال فروریزی و مردم در حال انقلاب هستند؛ تصوری نادرست و نزدیک بینانه. ما حالا حالاها کار داریم! حکومت ترسیده ولی اینطور نیست که نیروی سرکوبش را از دست داده است.
برخی در فضای رسانهای گفتند ما ناراحت نیستیم تاجزاده بازداشت شده است؛ از خودشان است؛ میخواهند چهرهسازی کنند و از این قبیل حرفها. به این دوستان توصیه میکنم رسانههای ولایی و تحلیلشان را در این باره بخوانند و از زاویه دید نظام به مسئله نگاه کنند. برخی از ولائیها میگویند تا تاجزاده و فائزه هاشمی توی گونی نروند دل ما آرام نمیگیرد! آنها امثال تاجزاده و فائزه را برانداز میدانند.
صحنه سیاست ایران به این سادگیها نیست.
من به خط مشی تاجزاده انتقاداتی دارم. ولی او با طرح «اصلاح ساختاری» به بحث گذار و تحولخواهی نزدیک شده است. او میگوید «ما اشتباه کردیم که اصل ولایت فقیه را وارد قانون اساسی کردیم. من ج.ا را قبول ندارم. من یک استبداد سکولار را به یک استبداد مذهبی ترجیح میدهم و…» (اینها را هم باید ببینیم). البته تاجزاده با «خیابان» مرزبندی قویای داشت (اخیرا حداقل اعتراضات مدنی و مطالبه محور خیابانی مثل معلمان را پذیرفته بود). او بحثهایی در باره خیابانِ اعتراضی شورشی، براندازی و خشونت دارد که من با آن مخالفم و زاویه زیادی دارم و مثل موضوع خیابان جای بحث جدی دارد.
یک استبداد سنگین بر سر جامعه ما آوار شده و ما در برابر آن نیازمند یک گفتگو و «همسویی و هم صدایی حداکثری ملی» (نه لزوما «ائتلاف سیاسی»، که براساس وجوه سلبی و ایجابی، هردو، صورت میگیرد)ِ، هستیم؛ از تاجزاده تا شاهزاده؛ حتی «اگر» افراد عاقلی درون سپاه و یا مراجع و روحانیون مذهبی هم وجود داشته باشند، آنها را هم شامل میشود.
نگاه راهبردیِ تحولخواهی به همه نیروها این است: «دیر آمدی، اما خوش آمدی!»
نیروهای ملی، جمهوریخواه، طرفدار سکولار دموکراسی دارای وجوه ایجابی و سلبی زیادی هستند و میتوانند با هم «ائتلاف سیاسی» کنند.
بنا به دلایلی عدهای در برابر بازداشت تاجزاده موضع نگرفتند و بعضا اظهار خوشحالی کردند؛ از جمله به دلیل نگاه شدیدا ضد اصلاحطلبی و اصلاحطلبان که آن را بازی و نمایش حکومت و یا باعث انحراف جامعه میدانند. ولی آنها باید بدانند شلیک به مغز حجاریان با تفنگ بادی نبود! همین افراد سیر و سابقه خودشان را مرور کنند؛ اکثرا از همین پیشینه و کریدور اصلاحطلبی به نقطه فعلیشان رسیدهاند. اکثریت جامعه ایران نیز با آزمون و خطا راههای مختلف از جمله اصلاحطلبیِ انتخاباتی را برای تغییر در پیش گرفته بودند و ممکن است الان به نقطه جدیدی رسیده باشند.
تاجزاده در راس هرم اصلاحطلبان در اقلیت است، اما به نظر میرسد در بدنه اصلاحطلبان در اکثریت باشد (اینها یکی از نیروهای اجتماعی ایران هستند که نه میشود آنها را حذف کرد و نه باید نادیده گرفت).
علاوه بر جنبه راهبردی؛ از نظر حقوق بشری نیز این موضع مشکل دارد. دفاع از حقوق بشر «مشروط» نیست و باید از حقوق همه کسانی که در حقشان اجحاف میشود دفاع کرد.
دامن زدن به یک حالت دو قطبی و پولاریزه به ادبیات و وضعیت خشونت بار دامن میزند و برای آینده ایران نگران کننده است. این نگرانی که ما دوباره به چرخه خشونت برسیم و در شکل نوینی اعدامهای پشت بام مدرسه علوی تکرار شود.
ما نیازمند ائتلافها و بلوکهای سیاسی مختلف برای تجهیز حداکثری نیروهای خواهان گذار از استبداد دینی و رسیدن به یک حکومت ملی و سکولار دموکرات هستیم.