هواداران سلطنت و مزرعه ی حیوانات
اکبر کرمی
یکم. کسانی که ناامیدند، احساس زبونی میکنند و کاری از دست خودشان نمیآید، به دامن برادر بزرگ پناه میبرند.
کسانی که میترسند و فکر میکنند کسی باید از آنها حمایت کند؛ رویا ی یک قهرمان را مزمزه میکنند.
کسانی که از احساس حقارت عمیق رنج میبرند و در کمتر دیدن خود از تخم محمدرضاشاه تردید ندارند و این حقارت را درونی کردهاند، نه تنها خود را تیکه پاره میکنند که یک دن کیشوت را که غیر از “شاهزاده” چیزی نیست، بالا ببرند، که مشغول گسترش و سرایت این احساس خواری به دیگران هم هستند!
آنها هرکس را که در برابر این ذلت و صغارت و حقارت ایستادهگی میکند به باد مسخره گرفتهاند!
(برای باد کردن پسر خدابند دیروز مخملباف را که زندانی دیروز بوده است، ریشخند میکنند.)
این بادی است که فردا طوفان خواهد شد. این بادها هستند که وقتی زیر عبا ی شیخ و شولا ی شاه میرود ناماش میشود استبداد.
آنها خود را دمکرات میخوانند و میگویند همه با هم برابر هستند؛ اما برخی برابرتر اند!
دوم. برای آن که تصویر مناسبی از این دونکیشوتها و شوالیهها ی سورال داشته باشید، لازم نیست او را با دانهدرشتها ی تاریخ طولانی ایستادهگی در برابر ستم بزرگ استبداد در ایران همانند کنید. او را با یکی از زندانیان جوان جمهوری اسلامی “شهریار شمس” مقایسه کنید و با انصاف خود قضاوت کنید کدام بلند قامتتر است.
شهریار شمس از بازداشت شدهگان دی ماه ۹۶ است. او متولد خرداد ۷۸ است. یک سال زندان بوده است و با همه جوانی در برابر خدابند ایران ایستاده است و شجاعانه ایستاده است.
شهریار شمس کلیپی از خود بیرون داده است و در آن توضیح میدهد که چرا در برابر فرمان بازگشت به زندان زندانبان اعظم تا آنجا که بتواند مقاومت خواهد کرد. این کلیپ را که کمتر کسی دیده است و در آن شمس آسمان سیاست ایران فردا میدرخشد را با کنفرانس خبری کسی همانند کنید که خودش هیچ چیز نیست! و به جهت همین “شاهزاده” بودناش اهمیت پیدا کرده است! راهزنی که به ضرب زور رسانهها میخواهد خود را “راهبر” جابزند.
لطفن جوگیر نشوید و عقلتان را به خاطر یک مشت لاشخور تعطیل نکنید؛ کسانی که به جسد ایران عزیز چشم دوختهاند و از زور حسرت و ناامیدی هم چشم و هم عقل خود را کور کردهاند و از تکرار تاریخ شرمگین نمیشوند!
حتا اگر از این نادانی عظما بگذریم که در جهانها ی جدید و پنجاه سال پس از فروپاشی سلطنت ستم طرح این نکبت هم وحشتناک است و میتواند خواب از چشم کسانی که برای آزادی جنگیدهاند و زندان رفتهاند برباید؛ از کسی که کاندید شده است باید ترسید.
آی اهالی خواب و فراموشی؛ آی سپاه سیاه سیاهیلشگر هرچه تاریکی؛ آی شیفتهگان “پستانک سوابق پرافتخار تاريخي”
خدای را! حتا اگر شاه میخواهید شهریار شمس را انتخاب کنید! او خودش شهریار است و در آسمان ایران چون شمس میدرخشد؛ و نیازمند هیچ دوپینکی هم نیست.