عراق: پایان سیاست نهادی و آغاز سیاست خیابانی؟
صابر گل عنبری
از دیروز متعاقب اعلام مقتدی صدر رئیس جریان صدر مبنی بر کناره گیری “نهائی” از سیاست و اعتراضات هواداران او عراق وارد دورهای جدید از تنش، اما خونبار و خشونتباری شده که تاکنون بیش از 30 کشته و صدها زخمی بر جای گذاشته است.
هم اکنون دو پرسش مهم ذهن ناظران اوضاع عراق را به خود مشغول کرده است. نخست این که آیا واقعا مقتدی صدر کلا از سیاست کنار خواهد رفت؟ دوم این که عراق به چه سمتی میرود؟ خروج کامل اوضاع از کنترل و جنگ داخلی؟

در پاسخ به پرسش نخست، به چند نکته باید توجه شود. اول این که این نخستین کناره گیری صدر نیست و مسبوق به سابقه است؛ اما عملا کنشگری سیاسی و سیاست ورزی را به شکلی مهمتر ادامه داده است.
دوم این که لازم است بستر تصمیم اخیر مقتدی صدر را مدنظر قرار داد. این کناره گیری جدا از عوامل دیگری در وهله اول، واکنشی به مضمون انتقادآمیز بیانیه استعفای آیت الله حائری از مرجعیت است. این استعفانامه که در نوع خود یک اقدام نسبتا بیسابقه در تاریخ مرجعیت شیعه است، از مرجعی صادر شده است که خود بنا به وصیت پدر مقتدی صدر جایگاه مرجعیت دینی و سیاسی برای پیروان صدر را داشت؛ هر چند این جایگاه نزد صدریها در سالهای اخیر در نتیجه اختلافات با صدر رفته رفته تضعیف شده است.
آیت الله حائری در استعفانامه خود شدیدا از مقتدی صدر بدون نام بردن از او انتقاد و او را به تفرقه افکنی میان شیعیان و تلاش برای مطرح کردن خود به عنوان مرجع سیاسی و دینی و نداشتن شایستگی و اهلیت آن متهم و مقلدین خود را تبعیت از رهبر انقلاب اسلامی ایران دعوت میکند.
در حقیقت، استعفای پیشگفته فارغ از اعلام کناره گیری این مرجع، تلاشی نیز در جهت سلب مشروعیت از حرکت سیاسی و دینی مقتدی صدر بود. اما صدر که از طرف آیت الله حائری در مظان اتهام بلندپروازی و تلاش برای مرجعیت سیاسی و دینی قرار گرفته، گویا میخواهد که با این اعلام کناره گیری، خود را از این اتهام مبرا کند.
این گزاره در بیانیه کناره گیری صدر تقریبا مشهود است؛ آنجا که با زیر سوال بردن استعفای آیت الله حائری میگوید “با وجود این که فکر میکنم کناره گیری این مرجع و همچنین بیانیه ایشان، از سر اختیار محض نبوده است، اما تصمیم گرفتم که در امور سیاسی دخالت نکنم و الآن کناره گیری نهایی خود و بستن همه نهادها را اعلام میکنم”.
جالب اینجاست که صدر در حالی اعلام کناره گیری میکند که از هواداران خود نمیخواهد اعتراضات را متوقف کرده و به خانههای خود بازگردند. در کل همین شکل کناره گیری، خود یک کنشگری سیاسی و به نوعی کلید زدن فصلی دیگر از سیاست ورزی از رهگذر واگذار کردن امر سیاست به هوادارانش در کف خیابانهاست که از این طریق اولا با بالا رفتن احتمال خشونت داخلی فشار بر رقبا و مخالفان را افزایش دهد و ثانیا موقعیت خود را نه امری خودخواسته بلکه مردمی جلوه دهد و ثالثا همین خود محملی برای بازگشت او به سیاست ورزی پس از تحقق دیگر اهداف کناره گیری است.
کما این که صدر در مواجهه با انتقادات آیت الله حائری در جهت سلب مشروعیت از او، در تلاش برای تقلیل از اهمیت استعفا و توصیه ایشان به مقلدین بر میآید و با اشاره تلویحی به اقامت او در قم میگوید که “با وجود استعفای ایشان، نجف بزرگترین مرکز مرجعیت است”. همین طرح دوگانه قم و نجف از طرف صدر و تاکید بر اهمیت و جایگاه دومی، جدا از این که تقلیل از تاثیرات و انتقادات استعفانامه پیشگفته در بدنه اجتماعی هواداران صدر به ویژه همراهان سنتی (غیر از جوانان) را دنبال میکند، بلکه در سایه تحولات فکری لا اقل بخشی از جامعه شیعی عراق و پررنگ شدن انگاره قومی و هویت عربی، تلاشی خواسته یا ناخواسته در جهت تقویت این جریان و انگاره و تضعیف قرائت دیگر محسوب میشود. واقعیت این است که اختلافات درون شیعی در عراق، صرفا معطوف به رقابتهای سیاسی نیست، بلکه پیامدهای آن ممکن است به برخی شکافهای خفته و قدیمی نظیر عرب و عجم و ایرانی و عراقی و غیره دامن بزند و جامعه شیعی را دوپاره کند.
اما در پاسخ به پرسش دوم درباره آینده تنش کنونی در عراق، میتوان گفت که بحران کلی در دراز مدت ادامه خواهد یافت، اما احتمالا وضعیت خشونت بار فعلی مدیریت شود تا از کنترل خارج نشود.
البته اگر حوادث با شدت و حدت در روزهای آتی ادامه یابد احتمال مداخله آیت الله سیستانی بیشتر میشود و باید دید این مداخله به چه شکلی خواهد بود. آیا محصول آن حد وسطی خواهد بود بدون این که له یا علیه یکی از دو طرف شیعی رقیب باشد یا نه و نتیجه آن عملا به سود طرفی و زیان دیگری تمام خواهد شد. یا این که در سایه وضعیت جدید، جریانهای مختلف سیاسی میتوانند به راه حلی سریع و لو موقت برای کاهش تنش بیابند و این که خود صدر در ساعات و روزهای آتی، چکار خواهد کرد؟