جنبش های اجتماعیسیاست

عدم تقارن

مرتضی_ملک_محمدی

مرتضی ملک محمدی

انقلابها معمولاً غافل‌گیر کننده اند. رخداد انقلاب حتا اگر بواسطه علایم و اخطارهای قبلی اش ، تا حدی پیش بینی پذیر باشند، از لحاظ کیفیت ، پیچیدگی و شکل ظهورش از سطح انتظارات و افق اگاهی جامعه فراتر میرود و انسان را شگفت زده می کند. اتفاقی که از پنجاه روز پیش در کشور ما در جریان است از این نوع است . شگفتی از خود رویداد نیست، که همگان چشم براهش بودند بلکه از کیفیت و خصوصیات اش است که نه فقط خود مردم ایران بلکه جهان را حیرت زده کرده است.

اگر نخواهیم خیلی دور برویم لااقل از دی ماه نود و شش جامعه ایران و بخش سیاسی و اگاه ان چشم براه ظهور انقلاب بودند. تمامی اعتراضات اجتماعی و صنفی تا طغیانهای بزرگ و کوچک در اصفهان یا خوزستان و نقاط دیگر کشور ، این چشم براهی را موجه می نمود. یعنی جامعه و حتا حاکمان ظهور انقلاب را در پشت گوش خود حس می کردند . بنابراین خیزش انقلابی چندان غافل گیر کننده نبود انچه موجب شگفتی همگانی شده کیفیتی است که این جنبش انقلابی از خود بروز داد. کیفیتی که برخی ان را با انقلاب فرانسه مقایسه می کنند . یا انقلابی استثنایی.‌انقلابی برای قرن بیست و یکم.‌انقلابی زنانه و مشابه ان ها.

این پدیده شگفت اما در حالی رخ داد که انتظار جامعه در مجموع و جامعه سیاسی و روشنفکری ما بطور خاص چشم براه انقلاب گرسنگان بود. زیرا فرایند تحولات اجتماعی و اقتصادی از جنبش هشتاد و هشت نشان میداد انباشت نارضایتی به سرعت به لایه های زیرین جامعه و اقشار محروم تسری می یابد .‌‌بحران اقتصادی و بحرکت در امدن اعتراضات صنفی باز نشستگان، فرهنگیان کارگران و کشاورزان و بویژه دو رویداد بزرگ و فراگیر نود شش و نودو هشت نیز جای تردید باقی نمی گذاشت که رویدادهای پیش رو در تکامل همین جنبش ها خواهد بود که از بطن تشدید بحران اقتصادی و عمیق تر شدن شکاف های طبقاتی تغذیه می کند و لذا کانون انقلاب در محیط های کارگری و از محلات فقیر و حاشیه نشین و توده گرسنگان شکل خواهد گرفت .

خیزش انقلابی اما برخلاف این محاسبات مبتنی بر داده های عینی از دور ترین نقطه به اقتصاد اغاز شد. از بستر یک تبعیض فرهنگی و جنسیتی فراگیر . از جنبش زنان . این رویداد در مقایسه با جنبش های پیشین که مابه ازای مستقیم اقتصادی داشتند جهشی بود به ساحت باصطلاح فرهنگ و به چالش کشیدن هستی و بنیاد ایدیولوژیک حاکم. و درست به همین علت بی درنگ و بلاواسطه به سطح سیاست فرارویید و کلیت موجودیت نظام اسلامی را مقتدرانه هدف قرار داد . به این ترتیب یک انقلاب مرکب پدیدار شد ، انقلاب فرهنگی و انقلاب سیاسی که زنان نقش اصلی و پیوند دهنده میان ان دو را بدست دارند. شعار زن ، زندگی ، ازادی مناسب ترین شکل بیان این انقلاب مرکب فرهنگی و سیاسی است که دورنمای جهانی جذاب و جدید را پیش چشم جهان گشود .

مساله اما این است که هر قدر دو عرصه سیاست و فرهنگ بهم نزدیک شده و یکدیگر را فعال کرده اند ، حوزه اقتصاد و به معنای دیگر جنبش صنفی و مطالباتی که پیشتر ، پیشاهنگ میدان بود از اهنگ انقلاب عقب مانده ؟. این شاید مهمترین معضل یا ابهام انقلاب جاری باشد.

عدم تقارن معمولا از صفات عام انقلابها هستند. عدم تقارن به معنای تفاوت سطح مبارزات اقتصادی از سیاسی ، سیاسی از فرهنگی یا نا همرمانی بخش های جنبش از همدیگر است . رزا لوکزامبورگ در کتاب حزب ، اتحادیه و جنبش های خود انگیخته این تضادها و عدم تقارن ها را بخوبی توضیح داده است ما نیز در فرایند تکامل انقلاب بهمن صورتهایی از این عدم تقارن را تجربه کردیم. مثلا در حالیکه در خیابان حرکات انقلابی جریان داشت ، کارگران برای افزایش حقوق اعتصاب می کردند، یا جنبش برای مدتی عقب نشینی می کرد و فضا بدست تحصن وکلا و پزشکان برای بهبود شرایط کار می افتاد ، و اندکی بعد جنبش سیاسی از گوشه دیگری یا از میان اقلیت های قومی شعله ور می شد. حالت دیگری از این ناهماهنگی را به شکل کلان از مقطع هشتاد و هشت تجربه کردیم. جنبش هشتاد و هشت عمدتا در چند شهر بزرگ و اقشار میانه بافی ماند ، نه طبقات پایین و نه ملیتها قویا به ان نپیوستند ، در جنبش نودوشش ، این لایه های پایین و حاشیه ای بودند که تنها ماندند . عدم تقارن و ناهمزمانی از خصوصیات عمومی جنبشهاست تا رسیدن به نقطه اوج انقلاب ، که کاملا همگانی بشود.

عقب ماندن و همراه نشدن جنبش اقتصادی با جنبش جاری نمونه ای از عدم تقارن در جنبش انقلابی حاضر را نشان میدهد . این عدم تقارن و ناهماهنگی با توجه به زمینه بحران حاد اقتصادی کمی غیر عادی به نظر میاید .‌ا ز یک نگاه و چشم انداز دور این انفصال میان سیاست انقلابی و رکود حرکت اقتصادی به حفره ای نگران کننده می ماند . این عدم تقارن در حال حاضر بیش از همه خود را در پیشگامی بخش زنان و جوانان و عدم پیوستن طبقات و گروه های بزرگ اجتماعی نشان می دهد. مثل کارگران ، کارمندان و بخش های اقتصاد خرد. تلاش پیشگامان در این چند هفته پر التهاب انقلابی این بوده که با تداوم مبارزه و داغ نگاه داشتن میدان زمینه پیوستن بدنه سنگین جامعه را مهیا کنند، افزون بر این انقلاب با صدای بلند و با شعارهای مشخص انبوه مردم و کارگران را مستقیم دعوت به پیوستن به انقلاب می کنند. اما هنوز جز بخش های محدودی از پیشروان همین گروهای بزرگ پاسخ در خوری در یافت نکرده اند

شناخت علل این انفصال و عدم تقارن شاید مهمترین مساله انقلاب جاری باشد.
فکر کردن به علل ان و کنکاش در ریشه های عینی و ذهنی ان موضوع تعیین کننده‌ای است. مشگل و مانع کجاست ؟ ایا مانع اصلی رفع این عدم تقارن ، نبود یک رهبری اطمینان بخش است ؟، یا علت در وجود این شکاف فرهنگی میان جنبش زنان و جوانان با بدنه جامعه است که بدلایل وابستگی‌های معیشتی و فرهنگی محتاط و قدری محافظه کار است . و یا شاید انشقاقهایی افقی در خود بدنه جامعه و طبقه کارگر مانع به خیابان آمدن انها شده است. بی تردید عوامل باز دارنده دیگری قابل تامل است ، مثل تفاوت ارزیابی از قدرت نظام ، سطح خشونت ان و مقولات دیگری. ؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا