ظریف با این تناقض ها، چگونه کنار می آید؟!
علی شمایلی
در مصاحبه ظریف با روزنامه صبح نو نکته تکان دهنده ای وجود داشت؛ او یکی از علت های عدم نامزدی خود در انتخابات ریاست جمهوری 1400 را انتقام نظام از مردم می گوید. او آشکارا و البته به درستی گفت که اگر در انتخابات ریاست جمهوری پیروز می شدم، به مردم بخاطر رای دادن به من سخت می گرفتند، همچنان که مردم را تنبیه کردند چون در سال های 1392 و 1396 به حسن روحانی رای دادند! او سپس در این مصاحبه بر این امر تاکید کرده که در این 40 ساله از نظام همواره دفاع کرده است و آبرو بر سر این کار نهاده و کتک هم خورده است! هر خواننده این مصاحبه از خود می پرسد که آقای ظریف چگونه می تواند از نظامی دفاع جانانه بکند که آشکار می گوید در آن اگر نامزدی که با قدرت های اصلی نظام زاویه داشته رای بیاورد، با سخت گیری ها از مردم رای دهند انتقام می گیرند؟! شاید ظریف یا برخی از مدافعان او بگویند که یک سیاسی عملگرا هرگز عرصه سیاست را صحنه خیال پردازی های آرمانی نمی داند بلکه با ورود بر چنین عرصه پر چالش و غیر انسانی می کوشد به سهم و توان خود برای اصلاح آن اثر گذارد. چنین سخنی واگویه همان استراتژی اصلاح طلبان است که پس از ربع قرن، دست آورد ملموس و مشخصی نداشته و اوضاع در تمام جنبه ها هر سال بدتر از قبل شده است. از طرف دیگر می توان به ظریف به سختی و به درستی اعتراض کرد که اصلاح طلب و سیاسی عمل گرا بودن نمی بایست کسی در جایگاه ظریف را چنان شیفته و مقهور قدرتمندان کند که چهل سال از آن جانانه دفاع بدون ایستادگی بر سر اصول سیاسی و حرفه ای خود نماید. این تناقض ها در زندگی سیاسی ظریف کم نیستند؛ متاسفانه با آن هم ظلم بی حساب و توهین و تهمت های فراوان به او، شخصیتش به گونه ای بود که هیچ ابتکار عمل و پرستیژ و جنم لازم را نداشته و ناتوانی کاملش از تصمیم درست و قاطع آشکار بود. این ناتوانی و ضعف شدید شخصت موجب شد، ارکان نظام چندین بار با دخالت در سیاست خارجه، او را آشکارا مورد اهانت قرار دهند و با این که بحث استعفا برای او کاملا مطرح بوده و در مصاحبه خود می گوید حتی به حسن روحانی هم پیشنهاد استعفا داده، ولی از این ابزار تنها یکبار استفاده کند و دوباره با نهیب و خواسته همان کانون های قدرت به سرعت سرکار خود باز گردد. با آنکه ظریف یکی از اندک شمار دیپلمات های راستین، زبده و وطن پرست جمهوری اسلامی بود، ولی در طول وزارت خود نشان داد ملاحظه و خواست صاحبان قدرت را بر بسیاری اصول حرفه ای و سیاسی خود ترجیح می دهد. او پذیرفته بود ماله کش اعظم نظام است و چندین بار خود به آن اشاره می کند چنانکه در سرنگونی هواپیمای مسافربری توسط سپاه پاسداران، در جلسه شورای عالی امنیت ملی می گوید: حقیقت را به من بگویید تا من به عنوان ماله کش نظام آن را برای افکار عمومی جهان توجیه کنم که در آن جلسه نه تنها با او برخورد بسیاری زننده ای می کنند بلکه باز هم حقیقت آن فاجعه را به او نمی گویند (مصاحبه با لیلاز)! او برای پوشاندن ناتوانیش و کنار آمدن با آن حجم از اهانت ها پیاپی به گذشته و پیشینه روابط کاری و شخصی خود با همان افراد دست می یازد که با دخالت در عرصه سیاست خارجه جایگاهش را لوث و زیادی جلوه می دادند. ضعف شخصیت او چنان بود که پس از افشای فایل صوتی مصاحبه خود با لیلاز به جای آنکه طلبکار باشد، از زمین و زمان عذرخواهی می کرد. ظریف باهوش تر از آن است که نداند حتی اگر در انتخابات رای آورده و رئیس جمهور می شد، در چنین ساختاری هیچکاره بود ولی او مردم و نگرانی از تنبیه شان توسط نظام و همچنین قطبی شدن جامعه را بهانه عدم نامزدی می کند. اشاره به ناتوانی نقش رئیس جمهوری در ساختار جمهوری اسلامی و بیان قطبی شدن جامعه به عنوان یکی از سیاست های حاکمیت نشان از استقلال و قدرت شخصیتی اش داشت، که آن را هم انجام نمی دهد.