جامعهزنانمقالات فیسبوکی

شهروندزدایی از مردم

مجتبی نجفی

سپیده رشنو و همه آنها که خانم چادری را بیرون انداختند بخشی از مردم تحت ستمند که با زبان جان اعلام کرده اند ما خواهان تغییریم و حاکمیت در برابر این اعلام مقاومت میکند. مساله اصلی تقابل محجّبه و بی حجاب نیست، مساله این است که خانم محجّبه حق ویژه برای خود قائل است. او هم بخشی از مردم است، منتها بخشی از سیستم حامی پروری که در دولت نفتی امکان تحقق دارد. به این معنا که حاکمیّت میگوید به شما رانت و امنیت میدهم شما دست مخالفم را گاز بگیر.

این سیستم حامی پروری برای ما که فعالیّت دانشجویی داشتیم بسیار آشناست. به مخالف ما میگفتند شما در نهاد بسیج فعالیت کن، تجمع های قانونی دانشجویان را به هم بریز یا در کوی دانشگاه به روی هم کلاسیهایت قمّه بکش یا برای آنها پرونده سازی کن. به عبارتی درصدی از مردم را سازماندهی میکنند علیه اکثریت مردم که روش متفاوتی برای زیستن دارند. مساله “رشنو”یک زخم کهنه برآمده از سیستم تمامیّت خواه است. جامعه امروز ایران دیگر جامعه دهه شصت نیست. میل به دفاع از حق سبک زندگی به دلخواه خود و دفاع از کرامت شهروندی تقویت شده. در نتیجه صورت مساله ساده است:حاکمیت برای عدم پاسخ به مطالبه تغییر از بخشی از مردم شهروندزدایی میکند. اینجا مراد من از “شهروند” سوژه پژوهشگر با ذهنیّت انتقادی است که اصل تکثّر را در جوامع پیچیده امروز میپذیرد. در نتیجه خانم چادری هم بخشی از مردم است که حاضر نیستند نقش شهروند را بپذیرند و به ابزار سرکوب شهروندان ایرانی تبدیل شده اند. پس اینجا صورت مساله تقابل اقلیّت زورگو با اکثریّت طرد شده است. اکثریتی که به بهانه های مختلف از سوی حاکمیت نفی شده.

نفی و تحقیر هم جنبش زاست. مطرودین را با تمام تنوّعشان گرد هم می آورد و با همه اختلافهای عقیده آنها را در دفاع از حق شهروندی خود متّحد میکند. همان اتّحادی که در اتوبوس علیه خانم چادری دیدیم و قبلا در انتخاباتها چه در قالب مشارکت و چه در قالب نه به انتخابات فرمایشی بارها شاهدش بوده ایم. پس این تقابل در اصل تقابل طردشدگان و مدافعان نظام تمامیت خواه است که با پذیرش ساختار تبعیض از خود شهروند زدایی کرده اند.

فرهنگ شهروندی در نسبت با ” دیگری” تعریف میشود. به همان اندازه که شما قدرت پذیرش ” دیگری “را به عنوان موجودی متفاوت بالا ببرید یعنی اینکه فرهنگ شهروندیتان ارتقا یافته. ” سپیده رشنو” تکه ای از یک جمع بزرگتر است که بارها اعلام کرده موسی به دین خود،عیسی به دین خود. اما خانم چادری به عنوان نمادی از حاکم میگوید تحت کنترل من هستی. در نتیجه این تقابل مردم و حاکم است نه مردم و مردم. و تلاش خانم های اتوبوس برای بازپس گیری عرصه عمومی از چنگ مزاحم است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا