در کربلا ی ایران چه میگذرد؟

امروز گوهر عشقی مادر ستار بهشتی در کلیپی در اعتراض به مسلمانان، شیعیان، حکومت و مردم با هوشیاری هم گفت “مرگ برخامنهای” و “هم گفت مرگ بر ترسوهایی که جرات ندارند پا به خیابان بگذارند!” وی پس از ۸۰ سال حجاب شجاعانه حجاب از سر برداشت و بخشی از تاریخ سیاسی ایران شد.
همه ی ما ایستادهگی را باید از او بیاموزیم. امیدوارم روزی مجسمه ی او را در میادین تهران و ایران بسازیم و به ناماش و شجاعتاش افتخار کنیم. به عنوان یک اصلاحطلب با همه ی اختلافها و نقدهایی که ممکن است باشد، آرزو میکنم کاش اصلاحطلبها به اندازه ی گوهر عشقی دل داشتند. اگر آنها تکهای جیگر، کمی جرات و اندکی جربزه داشتند، هم میتوانستند به مردم کمک کنند و هم به حکومت که چون خر در گل مانده است.
در غیبت اصلاحطلبی از خیابانها است که این مادر زخمی و غمگین چنین ناامید و خشمگین است. حالا او تنها خامنهای را دشمن خود نمیداند! ما همه متهم و دشمن هستیم! ما همه باید پاسخگو ی خون فرزند او باشیم! او از همه ی ما کمک خواست! و هیچ فریادرسی نیافت و نبود.
در برابر این رنج عمیق و غم بزرگ جا دارد آدم بمیرد؛ در برابر این تاریخ زنده تاریخ کربلا رنگ میبازد و محو میشود. ایران و ایرانیان پس از ۱۴۰۰ سال شاخسیواخسی و اشگ ریختن و رشک فروختن برای مظلومیت حسین در چنته چه دارند که از این مادر مظلوم که مظلومتر از خانواده ی حسین بود، پیش بگذارند؟
هیچ!