خشونت پنهان نابرابری و لباس شهرت آخوندی

اکبر کرمی
آخوندها ی اصلاحطلب عزیز شما، چه کسانی که در بالا آمدن نکبت جمهوری اسلامی مستقیم دست داشتید و مایه گذاشتید و چه کسانی که دست نداشتید و جمهوری وحشت اسلامی علارغم میل شما به اینجا رسیده است، دستکم حالا حتا اگر شهامت پیوستن به جنبش “زن، زندهگی، آزادی” را ندارید، راه خودتان را از جمهوری اسلامی ایران بهکلی جدا کنید.
آخوندها ی اصلاحطلب عزیز، اگر در اصلاح جمهوری اسلامی واماندهاید، دستکم اصلاح را از خودتان شروع کنید و از این لباس آخوندی بگذرید! اگر خامنهای دانایی و شجاعت کوتاهآمدن ندارد و نمیتواند از قدرت و ثروت و شان بادآورده بگذرد، شما دستکم مرد باشید و از این لباس که نماد ممتازیتخواهی و امتیازطلبی است و با تاریخ بیداد و ستم در ایران به اشکال گوناگون گره خورده است، بگذرید و خودخواسته از عمامه نادانی گذاشتن و لباس شهرت پوشیدن خداحافظی کنید.
آخوندها ی خوب و عزیز! کسانی که مدعی هستید هیچگاه با حکومت جمهوری اسلامی همکار و همسو نبودهاید و حتا گاهی قربانی این ماشین سرکوب و سرب هم بودهاید، صداقت و آزادهگی خود را نشان دهید و از این عمامه ی عمامت و این لباس منحوس بگذرید؛ مانند و همانند مردم لباس ببوشید و گذار از سنت به مدرنیته و مدنیت را آسان کنید.
آخوندها ی عزیز از آخوندیگری بگذرید؛ و اگر آزادیخواه نیستید، دستکم آزاده باشید؛ و نگذارید نظام تبعیض با لباس شما در شکلی دیگر بازسازی و به آینده برود! تمام بحرانیهایی که در ایران داریم از نبود انتخابات آزاد تا فقدان حقوق بشر؛ از گزینش تا شورای نگهبان، از گشت ارشاد تا سهمیه در کنکور، از ولایت فقیه تا حق ویژه ی روحانیت و فقها برای نادیده گرفتن خواست مردم، از نابرابری زنان با مردان گرفته تا زندان جهنمیای که در ایران ساخته شده است ؛ همه و همه برآمد این لباس کثیف و پلشتی تبعیضیای است که در زیر آن و با آن بازتولید میشود.
لباس آخوندی تنها یک لباس نیست؛ یک الگو برای فکر کردن و زندهگی و اگر دقیقتر بگویم (مردهگی) کردن است. لباس آخوندی و آخوندیگری همان سنت شبانرمهگی است. در این سنت حتا آخوندها هم زندهگی نمیکنند! آنها مردهها ی ورمکردهاند.
اگر حرفها ی مرا نمیپسندید به حرفها ی ناظمالاسلام کرمانی، احمد کسروی و … که هم کسوت خودتان بودهاند، گوش کنید!
اگر استدلال میخواهید؟ “برهان لطف و بحرانها ی آن” را در ایران بخوانید.
زمانی به مصطفا تاجزاده که بسیار گرامی میدارماش نوشتم: مصطفا جان شما که از پسوند بادآورده ی «سید» نمیگذری، چهگونه از علی خامنهای انتظار دارید که او از این دم و دستگاه بادآورده (و حتا شبهقانونی) بگذرد؟! حالا از آخوندها که عمامهدار تباهی و ارباب معابد سیاهی هستند باید پرسید اگر شما از این عمامه و لباس شهرت که نماد تبعیض و بیداد است نمیتوانید بگذرید ؟ چهگونه میتوانند از امتیازها و ممتازیتها بگذرید؟ چهگونه میتوانید از علی خامنهای و همراهان او بخواهید از قدرت، ثروت و شان بگذرند و حکومت را به مردم بازگردانند؟
اگر میخواهیم ایران ایران شود؛ هر کس باید به سهم خود از امتیازها و ممتازیتها ی خود بگذرد. صلح میوه ی عدالت و برابری است. در جایی که نابرابری و تبعیض است، آمیزش اجتماعی مسالمتآمیز نخواهد بود. خشونت واقعی و فربودی همان نابرابری است.
آزادیستیزی، زنستیزی و زندهگیستیزی همه و همه برآمد نابرابری و تبعیض است. تبعیض خشونت پنهان است که در جایی به سرکوب، سراب، سانسور و سرب میرسد. ایران در چنگال تبعیض و نابرابری دیر یا زود ویران خواهد شد.