جنبش های اجتماعیسیاست

خشمگین شوید

مجتبی نجفی

مجتبی_نجفی

دوازده سال پیش “استفان اسل” در فرانسه متنی نوشت با تیتر ” خشمگین شوید”. او خشم را بن مایه ذهنیت مقاومت گرا دانست. متن او، ابراز خشم از انبوهی از مسائل عمومی فرانسه بود. خشم اینجا یک پدیده درونی و واکنش بدن به محیط نیست؛ کنش سیاسی و ابزار انتقال پیام به خود، جامعه و حاکمیت است. به عبارتی خشم، زبان ماست برای تبیین وضعیت و گرد هم آمدن حول ایده ای وحدت بخش است. در نتیجه خشمگین میتواند سوژه غیرعقلانی نباشد، او عقلانیتش را به روش دیگری نمایش میدهد. زبان انتقال پیامش، متناسب با وضعیت تغییر میکند.

ایران پر از جرج فلویدهای وطنی شده و خشم و بیزاری از دستگاه سرکوب، کنش سیاسی است برای اعتراض به تداوم وضعیتی که نه تنها قرار نیست بهبود یابد که وخامتش انباشت میشود: خشمگین از ارزان شدن جان آدمی، از تداوم کشتار زنان سرزمین، از استیلای جهل بر دستگاه قدرت و تعمیق فساد ساختاری.

مساله خشم ایرانی، برخورد خشن یا مهربانانه پلیس و ماموران گشت ارشاد نیست، مساله، اصل برخورد است و دخالت قدرت سلطه گر و تعدّی آن به عرصه عمومی، خانه شهروندان است.

حاکمیت بسان دزدی لات و چاقو کش است که هر روز به خانه ما شهروندان می آید و قربانی میگیرد،توهین میکند،آدم ربایی میکند، میکشد و پاسخی نمی دهد. خشم ازحکومتی لات و نادان است که از نجابت صاحبان خانه نهایت سواستفاده را میکند. خانه ما ایرانیان در معرض تاخت و تاز روزانه حاکمیت سلطه گر است که مای ایرانی را نه شهروندان صاحب حق که بردگانی مطیع میخواهد و با توزیع رانت به شهروند میگوید یا با سلطه گر باش یا تحت سلطه.

اما این منطق ایراد دارد، دوران ارباب بازی و رعیت بازی گذشته. ما در مسیر تاریخی بیش از صد ساله مان در حال بزرگ شدنیم و میدانیم از آنِ ایرانیم و ایران برای ماست نه از آن دولت؛ کسانی که با نقض قرارداد اجتماعی و به زور سرنیزه، شهروندان را از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم کرده اند غاصبند نه وکیل مردم.

خشم ما از حاکمیتی است که هر روز به خانه دستبرد می زند؛ صاحبخانه هم صبر و مدارا زیاد کرده. به همه اصول مدنیّت پایبند بوده. انواع و اقسام روشهای دموکراتیک را برای بر سر عقل آوردن حاکمیتی مست و لا یعقل به کار برده. اما پاسخ این مست لا یعقل ازدیاد تعرّض بوده.

بترسید از خشم تحقیرشدگان که به موقع اش سلاحی برّان میشود که دیگر گوشی برای شنیدن نباشد.

مخاطب خشم مای ایرانی نه عقلی برای اندیشیدن دارد و نه به کارویژه های خشم در سیاست آگاه است. مست است و توان فکری اش را از دست داده. برای همین هر لحظه امکان غافلگیر شدن دارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا