جامعه شناسیزنان

حد آزادی فردی تا کجاست؟

رضا زمان

وقتی از حقّ آزادیِ حجاب و پوشش می‌گوییم، این آزادی را تا کجا می‌خواهیم؟ مدافعان حجابِ اجباری می‌گویند که زنان غیرمحجبّه‌ی ایرانی، با حذفِ

اجبار حجاب، به برداشتن روسری و چادر رضایت نمی‌دهند، تا برهنگی کامل پیش می‌روند. این سخن البته به رهبر انقلاب اسلامی، آیت‌الله خمینی برمی‌گردد. او در تیر ۱۳۵۸ گفته بود که آزادی، خارج از حدود و قوانین اسلامی، آزادیی که مخالفان نظام می‌خواهند، همان آزادیِ برهنگی، آزادیِ عیش‌ونوش، و خلاصه «آزادی فساد» است، یعنی «آزادی غربی». همان زمان وعده داد که تا زنده هستیم، نمی‌گذاریم به این آزادی‌ها برسید.

امّا واقعاً حدّ آزادیِ فردی تا کجاست؟
از منظر آزادی‌خواهی، به‌معنای تقدّم و اصالتِ آزادی، که جوهر لیبرالیسم است، هر انسانی آزاد است تا جایی که آزادی دیگری را نستاند و آسیب و زیانی به کسی وارد نسازد. من آزادم تا جایی که آزادی‌ام، مُخلّ آزادی دیگری نباشد. این معنای تقدّم آزادی است؛ حدّ و مرز آزادی، خودِ آزادی است. یگانه افق آزادی، خودِ آزادی است. آزادیِ هر فرد را، تنها آزادیِ فردی دیگر محدود می‌کند. در این صورت است که حکومت باید دخالت کند و مانع شود. پس، هر فرد در پیشبرد منافع خود، انتخابِ خیر خود، اختیار زندگی خود، گزینش عقیده و باور و دین خود، بیان اندیشه و نظر خود، و هر نوع آزادی دیگری، تا جایی آزاد است که ناقض آزادی دیگران نباشد و زیانی به حقوق دیگران نرساند. به قول پوپر، حرکتِ مُشتِ من با حدّ بینی شما محدود می‌شود.

بنابراین، هر شهروندی آزاد است هر لباس و پوششی را برای خودش انتخاب کند، تا جایی که ناقض آزادی و حقوق دیگری نباشد. آیا لباس و پوششی را سراغ دارید که کسی با انتخاب آن، آزادی دیگری را نقض کند و آسیبی به کسی برساند؟ مثلاً بیکینی چه مزاحمتی برای آزادی و حقوق دیگران دارد؟ امّا این به آن معناست که اگر مردم را در انتخاب پوشش آزاد بگذاریم، لزوماً و ضرورتاً برهنه خواهند شد؟
فرض لیبرالیسم این است که مردمان، انسان‌های کمابیش عاقل و معقول‌اند؛ پس وقتی آزاد باشند، اکثراً انتخاب‌های عاقلانه و معقولانه، نه لزوماً درست، خواهند کرد. هرچند که آزادند که انتخاب‌های نامعقول و غیرعاقلانه داشته باشند. همچنین مردمان به عرف و آدابِ فرهنگی و اجتماعی خود، معمولاً خو می‌گیرند؛ پس آزاد هم باشند، انتخاب‌هایشان معمولاً متعارف خواهد بود. هرچند که آزادند انتخاب‌های خلاف عرف داشته باشند. امّا مهمّ است که دایره‌ی عقلانیّت، معقولیّت و عرف را باز، متکثّر و متفاوت بگیریم. نه عرف امر واحدی است و نه عقلانی و معقول بودن، فقط یک انتخاب. دین‌پرستان و شریعت‌زدگان، بی‌آنکه دلیلی داشته باشند، معمولاً تنها انتخاب‌های دینی را انتخاب عقلانی و معقول و تنها زیست دینی را با برداشت خاصّ خود، عرف جامعه می‌دانند. حال آنکه چنین نیست. دامنه‌ی عقلانی و معقول بودن، گسترده است؛ چون دلایل، برداشت‌ها از خیر، شواهد و قرائن، قضاوت‌ها و داوری‌ها، داده‌ها و یافته‌ها، پیش‌فرض‌ها، بسیار گسترده‌اند. همچنین، عرف نیز متکثّر است، به این دلیل ساده که جامعه متکثّر است. امّا به‌هرحال چه عقل باشد چه عرف، دایره‌ای برای خود دارد. در این مورد خاصّ، یعنی پوشش، انتخاب‌ها بسیار گسترده هستند. از حیث عقلانیّت و معقولیّت پوشش، می‌توان اشاره کرد به جنبش اصلاح لباس ویکتوریا در بریتانیا. این جنبش به نوعی از لباسِ منطقی و معقول دفاع می‌کرد؛ لباسی که نافی سلامت نباشد، آزادی حرکت بدهد، زیبا و راحت باشد. می‌توان از آن اصول همچنان حمایت کرد. همچنین، پوشش امری عرفی است، بنابر زیست هر منطقه. حال اگر به جامعه در انتخاب پوشش آزادی دهیم، یحتمل اکثراً پوششی را انتخاب نمی‌کنند که زشت، زننده، سخت و آسیب‌رسان باشد. همچنین پوششی خلاف عرف جامعه‌ی خود انتخاب نمی‌کنند. در اینجا می‌توان به تجربه‌ی جهانیِ آزادی پوشش نگاه کنیم. آیا در این جوامع، مردم «برهنه» شده‌اند؟ برهنگی کامل حتّی در کشورهای لیبرال غربی هم یک عرف نیست. همچنین، انتخابی معقول و عقلانی به‌نظر نمی‌رسد. برهنگی کامل، غیر از زندگی خصوصی، معمولاً در صنعت پورنوگرافی و سکس در فیلم‌های سینمایی رواج دارد. مردم ایران هم، طبع و سرشتی متفاوت از مردم دیگر کشورها ندارند و با آزادی پوشش، برهنه نخواهند شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا