مقالات فیسبوکی

( جان بیدار ) حاشیه‌ی سیاسی است و نه متن!

رضا زمان

میرحسین موسوی، در جنبش سبز نشان داد که از اصلِ ولایت مطلقه فقیه، عملاً خروج کرده است. جنبش سبز، پس از خطبه‌ی ۲۹ خرداد رهبری، که اتمام حُجّت بود، دیگر نه ایستادن در برابر یک هیئت خاصّ و دولت خاصّ، که آشکارا قیام بر ضدّ اصل ولایت فقیه بود. میرحسین موسوی نیز در مقام رهبری جنبش سبز، با این قیام همراهی کرد. تنها یک روز پس از آن خطبه، موسوی بیانیه‌ای داد که در آن گفت «اينجانب چون به صحنه می‌نگرم آن را پرداخته‌شده برای اهدافی فراتر از تحمیل یک دولت ناخواسته به ملّت، که تحمیل نوع جدیدی از زندگی سیاسی بر کشور می‌بینم». از آن روز تا اکنون، هزینه‌ی ایستادن در برابر ولایت فقیه را می‌پردازد. موسوی در جنبش سبز، ثابت کرد هیچ التزام و تعهّدی به ولایت فقیه ندارد. چون ولایت فقیه یعنی در برابر فرمانِ ولیّ، بی‌چون و چرا تنها اطاعت کنیم. امّا به‌لحاظ فکری و نظری چه؟ به باور من، عبور تدریجی ولایت فقیه را، در گفتمان نظری موسوی می‌توان دید و فهمید. موسوی همان زمان هم که درچارچوب نظام بود، در شورای بازنگری قانون اساسی، با مُطلقه‌شدن ولایت فقیه مخالفت کرده بود امّا در بیانیه‌ها و سخنرانی‌های جنبش سبز، موسوی جوهر اصل ولایت فقیه را به تیغ نقد گرفت.

میرحسین موسوی، یک‌سال پس از آغاز جنبش سبز تلاش نهضت مشروطیّت برای «مشروط‌کردن قدرت» را ستود و در آنجا گفت «ظلم و جور و خفقان چه در زمان ناصرالدین شاه باشد چه پهلوی‌ها و چه جمهوری اسلامی مردود است و در جمهوری اسلامی ظلم و ستم بدتر و سیاه‌تر است». در جای دیگر، در میان اصحاب رسانه، صریح‌تر موضع خود را بیان می‌کند. موسوی می‌گوید «قدرت همیشه میل به اطلاق دارد و کشورهایی موفّق بوده‌اند که توانسته‌اند قدرت یا به قول هابز، لویاتان را، در چارچوبی قرار دهند و آن را مهار کنند. امّا ما نتوانسته‌ایم قدرت را محدود و مهار کنیم. دائم از ما خواسته می‌شود که به طور کامل از کسی یا حرفی تبعیت کنیم…حکومت فرد نداریم، فقط حکومت قانون داریم؛ قانون هم در مفهوم محدود و مشروط‌کننده‌ی قدرت»(۱۳۸۹). موسوی همان‌جا به‌روشنی اعلام می‌دارد «مهم‌ّترین خواسته‌ی فعلی ما، مشروط‌کردن قدرت است». خواسته‌ی موسوی، یعنی مهار کردن قدرت، از بنیان ضدّ ولایت فقیه است. به همین جهت، موسوی در بیانیه‌ی خود پس از کشتار آبان، با تشبیه آن به ۱۷ شهریور، گفت «آنجا فرمانده کل قوا شاه بود و امروز اینجا ولی فقیه با اختیارات مطلقه».

می‌توان منطقاً نتیجه گرفت که میرحسین موسوی، به سیاست و مرام روح‌الله خمینی هم وفادار و متعهّد نیست و از آن گفتمان هم عبور کرده است. خواست مشروطیّت قدرت، نفی سیاست خمینیانه است.
امّا چرا موسوی نه‌تنها این عبور را اعلام نمی‌دارد، بلکه همچنان ارادت خودش را به خمینی ابراز می‌کند؟ حتّی در نامه‌ی آخرش خمینی را «جان بیدار» می‌خواند. این ارادت، علّت دارد نه دلیل، عاطفی است نه عقلی. موسوی نظراً هیچ پای‌بندیی به خمینی ندارد. امّا به جهت شخصیّتی و روان‌شناختی، نه مصلحت‌جویانه و سیاسی، نمی‌تواند از «نام» خمینی عبور کند. به تعبیری، برای موسوی از خمینی یک «نام» مانده است. موسوی به‌نظر احساس پدرانه‌ی نوستالژیک به خمینی دارد، شاید به‌سبب رهبری انقلاب اسلامی، پشتیبانی از نخست‌‌وزیر، نزدیکی به او و بعضی خصایل خودش. از این جهت، موسوی برای آنکه ارادت خودش را حفظ کند، برداشتی از خمینی را انتخاب کرده است که برداشت غالب اصلاح‌طلبان است؛ برداشتی که از خمینی، رهبری نیک‌اندیش و حتّی دموکرات می‌سازد. این برداشت گزینش‌گر است، یعنی سخنانی از خمینی را که ظاهراً به نفع مردم‌سالاری است، برجسته و پررنگ می‌کند. برداشت خطایی است. برداشت خامنه‌ای، مصباح و… به‌مراتب درست‌تر و به حقیقت نزدیک‌تر است. همان سخنان به‌ظاهر مردم‌سالارانه‌ی خمینی، مثل «میزان رأی ملّت است»، در کلیّت اندیشه و سياست خمینیانه، نسبتی با دموکراسی و مردم‌سالاری ندارد. موسوی نیز همین برداشتِ اشتباه را از خمینی دارد. از این جهت برای موسوی، خمینی رهبری است مردم‌سالار. پس، هرچند برداشت موسوی از خمینی اشتباه و ارادت او به رهبر انقلاب اسلامی کاملاً ناموجّه است، امّا این نشان نمی‌دهد که موسوی، قائل به ولایت فقیه و مخالف دموکراسی‌ست. از این جهت، عبارت سراسر برخطای «جان بیدار»، حاشیه‌ی سیاسی موسوی است نه متن آن، و چسبیدن به این عبارت، چسبیدن به حاشیه به‌جای متن است.

فراموش نکنیم هیچ احدی در سیاست، نمی‌تواند و نمی‌باید مُراد و مُرشد باشد، مقدّس و معصوم باشد. موسوی هم از این قاعده مستثنی نیست. دفاع از موسوی، دفاع از نهضت و حرکتی است که برانگیخت، دفاع از مقاومت و جسارت اوست، دفاع از حقوق‌مداری اوست، نه دفاع از تک‌تک سخنان و اعمال‌اش.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا