جامعه شناسی

توهم به‌روز شده وطنی؛ شاه چارلز سوم اسب آقا مجتبی را زین می‌کند

صبا سپهری

mojtaba_khamenei

مرگ ملکه الیزابت دوم در تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۲۲، در سن ۹۶ سالگی، به‌سرعت به تیتر اول اخبار جهان تبدیل شد و بازار ارسال پیام‌های تسلیت و بازگویی خاطرات، به اشتراک گذاشتن عکس‌ها و نیز شرح داستان زندگی‌اش را حسابی داغ کرد. در این میان، کاربران ایرانی هم دست به کار شدند؛ برخی به روال همیشه این موضوع را دستمایه طنز قرار دادند، برخی ابراز همدردی کردند اما بسیاری هم خوشحال شدند و در ناسزاگویی و بدوبیراه گفتن به ملکه فقید چیزی کم نگذاشتند. علت؟‌ «کار کار انگلیس‌ها است!» و هرچه امروز می‌کشیم مسببش الیزابت دوم است و بس.


تئوری توطئه و تفکر دایی‌جان ناپلئونی که مرحوم پزشکزاد با ظرافتی‌ مثال‌زدنی آن را به تصویر کشید، دیرزمانی است که در پس ذهن ایرانیان جا خوش کرده است و به این راحتی‌ها هم جدا کردنی نیست. علت را هم تنها می‌توان در نارضایتی همیشگی آن‌ها جست‌وجو کرد. برای ملتی که از انقلاب ۵۷ خود تا حد مرگ پشیمان است و امروز رضا شاه و محمدرضا شاه فقید و پسرش را به کمک می‌خواند، آسان‌ترین راه فرار از مسئولیت خطای دیروز و امروز و انداختن تقصیر آن به گردن دیگری است؛ اینکه ملکه بریتانیا بلای خمینی را پرورش داد و بر سر ایران آوار کرد.

این حجم ساده‌اندیشی و نادیده گرفتن ریشه‌ها و روند یک رخداد را نوعی راهکار دفاعی می‌توان نامید که معمولا برای فرار از مسئولیت اتخاذ می‌شود اما این بار به قدری غم‌انگیز و ناامیدکننده است که نمی‌توان در برابر آن ساکت نشست.

تصوری که از ملکه بریتانیا در اذهان برخی هموطنان وجود دارد، تا سر درس‌ اول کتاب تاریخ سوم دبیرستان درباره دوران استعمار بریتانیای کبیر و کمپانی هندشرقی باقی مانده و این الیزابت قرن بیست‌ویکمی را هم‌رده ویکتوریا و جورج و شاه آرتور می‌بینند.

اما واقعیت این است که این ملکه خوشبخت که لای پر قو بزرگ شد، تنها اشراف‌زاده‌ای دارای یک مقام تشریفاتی بود که تمام عمر با چنگ و دندان آن را حفظ کرد و هیچ‌گاه خود را از تک و تا نینداخت و هرچه توانست کرد تا مبادا که آیینه مهرآیین سلطنتش مکدر شود. کل فشار و سختی و استرسی هم که تحمل کرد، از بابت فرزندان و نوه‌ها بود که در مواردی شئون خانواده را رعایت نمی‌کردند و با رفتارهای خلاف عرف سلطنت، از ارج و قرب آن می‌کاستند.

از این سطور قصد ندارم نقش تاریخی بریتانیا در ایران و بازی‌های سیاسی آن را نادیده بگیرم اما این حجم انفعال و نادیده گرفتن نقش مردم و گروه‌ها و خود شاه و سایر کشورها و… بیش از حد ساده انگاشتن ماجرا و خود را به راهی دیگر زدن است.

آن‌هایی که امروز، در سال ۱۴۰۱، ۴۴ سال پس از انقلاب و کارنامه ننگین جمهوری اسلامی، با تمام آنچه این حکومت هر روز بر سرشان آورده، با مملکتی که ویران کرده، با ظلم‌هایی که بر مردمش روا داشته و می‌دارد، هنوز حاضرند به دعوت آیین‌ من‌درآوردی پیاده‌روی اربعین لبیک بگویند و عمله ظلم همان نظام شوند تا برای کشورهای همسایه و غرب و هرکه با او نیست، دندان تیز کند و خط و نشان بکشد، از همان نسلی برآمده‌اند که به امید آب و برق مجانی خمینی «بساط ستمشاهی» را به هم زدند.

همان‌ها که امروز پشت مرزهای ایران و عراق، تشنه و گرمازده نه راه پس دارند و نه راه پیش، همان‌ها که ارمغانشان برای سایر هموطنان و بستگانشان هزاران درد و بیماری خواهد بود، همان‌ها که قاسم سلیمانی، قهرمان قلابی نظام و دلال جمهوری اسلامی در سوریه و عراق، برایشان کم از اسپایدرمن و ناجی افسانه‌ای نداشت، این‌ها بودند که بتی چون خمینی را هم پذیرفتند؛ حتی اگر بپذیریم که شخص الیزابت با هزار مکر و حیل او را علم کرد و به جان مردم ایران انداخت.

امروز مردم جان به لب رسیده ایران چنان از داخل و خارج زیر فشارند و جمهوری اسلامی چنان شیره جانشان را مکیده و برایشان راه و پس و پیش باقی نگذاشته که تنها دنبال مقصری می‌گردند تا هرچه فریاد دارند بر سر او بکشند؛ اما این هیجان‌های لحظه‌ای و شلوغ‌بازی‌ها نه می‌‌توانند واقعیت را برای همیشه پنهان کنند نه با دامن زدن به این توهم‌‌ها و تئوری‌پردازی‌ها، تسکین‌بخش آلام یا برطرف‌کننده مشکلات خواهند بود؛ این مشکلات در عمق خاک همین سرزمین ریشه دارند و انواع استعمارگران از بریتانیا و فرانسه تا روسیه و چین امروز هرگز جز آبیاری و تقویت این ریشه‌ها کاری بیشتری نکرده‌اند و نمی‌توانند بکنند.

از نگاه آن‌ها که الیزابت دوم را در نقش نقشه‌کش اعظم می‌بینند و معتقدند او یک‌تنه ۷۰ سال برای دنیا برنامه‌ریزی کرد، لابد چنانچه زود نجنبیم، جانشینش، شاه چارلز سوم، است که آخرین واکس را به کفش‌های «آقا»مجتبی می‌زند و این بار او کلید ایران را برای چند دهه آینده به دستان پرتوان! ولی‌فقیه بعدی ایران می‌سپارد. سناریویی که پذیرش آن حتما راحت‌تر از درافتادن با اختاپوسی چون جمهوری اسلامی است که همین روزها از بمب اتمش هم رونمایی می‌کند و ماه‌ها است که با غرب را با وعده احیای برجام به بازی گرفته تا به مرحله نهایی برسد.

چه بهتر که ملت با توهم توطئه و نقش قدرت‌های ماورایی و خاص در سرنوشتشان سرگرم باشند و موی دماغ نشوند. همین که قانع شوند اربابی در کار است، خواه الیزابت و چارلز، خواه پوتین و شی‌پینگ، همین کافی است که انفعال خود را بیشتر و بیشتر بپذیرند و خامنه ای و دارودسته‌اش هم منویات خود را راحت‌تر جا بیندازند و آنچه خود مایل‌اند، آسان‌تر به خورد آن‌ها بدهند.

منبع: رسانه ایرانیان کانادا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا