بالاخرە بە حرف آمد!
فرخ نعمت پور

بیش از دو هفتە گذشت، و رهبر جمهوری اسلامی علیرغم اعتراضات وسیعی کە جامعە ایران را در خود فراگرفت لب از لب نگشود. و سرانجام امروز سکوتش را شکست! و چرا شکست، خود می تواند امر قابل توجهی باشد.
قبل از جواب بە این سئوال باید ابتدا علت سکوت او را جستجوکرد. سکوت خامنەای بە معنای تداوم امر سرکوب و عدم نیاز نظام برای عقب نشینی در مقابل مردم بود. خامنەای سکوت کرد، و این یعنی اینکە قرار نیست اتفاق خاصی در بافت نظام بیافتد، و کار کماکان دست کارگزاران در سطوح دیگری باقی ماند تا طبق آن بر اساس همان متد همیشگی با مردم برخورد کنند.
در واقع سکوت خامنەای مهر تائید بر شرایط کلی رژیم و از طرف دیگر تلاش برای حفظ قداست قلابی خودش در شرایطی بود کە هیمنە نظامش شکستەبود.
و حال کە سکوت را شکستەاست، شاید بتوان آن را ناشی از بازگشت حس خوداعتمادی بە او دانست، اینکە علیرغم توان جنبش اعتراضی، اما انگار قرار نیست اتفاق خاصی برای کل نظام بیافتد و آنها قادراند خود را حفظ کنند. و هویداشدن خامنەای ربط مستقیم بە این حس اعتماد کذائی دارد.
عقل سلیم می گوید کە حکومتها معمولا حساب خیر و شر را دارند، و بە گاە بحرانها با بررسی اوضاع تلاش می کنند از طریق سیاستگذاری های نوین وضعیت را کنترل کنند، سیاستهائی کە از جملە در آن حساب دادوستد نیز در میان است، اما جمهوری اسلامی در مقابل اعتراضات بەحق مردمی راهی دیگری را برگزید کە همانا سرکوب، خیرەسری و عدم عقب نشینی بود. و سخنان امروز خامنەای مهر تائید دیگری بر ادامە همان سیاست بود. اینکە نظام عقب نمی نشیند.
بسیاری بر این اعتقاداند کە عدم عقب نشینی رژیم ناشی از تصمیمی است کە رهبری آن بر اساس سرنوشت حکومتهای دیکتاتوی گرفتەاست، یعنی اینکە وضعیت دیکتاتورها طوریست کە هر گونە عقب نشینی منجر بە فروپاشی آنها می شود. اما فارغ از نتیجەای کە نظام بە آن رسیدەاست، باید بە موارد دیگری هم اشارەکرد کە مهم اند.
عقب نشینی حاکمیت خلاف منطقی خواهدبود کە در تمامی سالهای اخیر، بویژە بعد از سرکوب جنبش سبز، از آن پیروی کردەاست؛ منطقی کە خود را در یکدست کردن حاکمیت و بە همان نسبت بستەترکردن شرایط کشور باز می یابد. حکومت کە تصور می کرد با یکدست کردن خود و از میان بردن شکافهای درون حاکمیتی کە همیشە بستری برای بروز اعتراضات تودەای فراهم کردەاند، یک بار برای همیشە بە داستان حضور مردم، حداقل در فرم دی ٩٦ و آبان ٩٨ پایان می دهد و بیش از پیش مقتدرانە و یکپارچە در انظار جهانیان و در مقابل مردم ظاهر می شود. امری کە خلاف آن اثبات شد، و نشان داد کە پایە و علت اصلی اعتراضات، خود مشکلات درون جامعەاند و نە شکافهای درون حکومتی. در واقع شکافهای درون حکومتی تنها بستری عارضی اند، و نە اصلی.
اما رژیم چە بتواند در نهایت اعتراضات را سرکوب کند یا نە، بە جرات می توان گفت کە رزم مردم مهر خود را بر وضعیت خواهد کوبید و جمهوری اسلامی بر فرض ماندگاریش دیگر آنی نخواهد بود کە پیش از این اعتراضات بود.
نظام همگام با امر سرکوب بشدت وارد فاز دیگری از انسجام نیروهای خود در سطح قدرت خواهدشد، و بیش از پیش بر همان راە رفتە اصرار خواهد ورزید. و شاید در این مسیر برای کاهش سطح اعتراضات بنوعی با غرب بسازد تا با تزریق پول بە اقتصاد لرزان کشور، از بنیانهای طبقاتی اعتراضات مردمی بکاهد. سازش اخیر با ایالات متحدە و آزادسازی میلیاردها دلار پول کشور را باید در این مسیر دید و ارزیابی کرد.
پس اعتراضات مردمی حداقل می توانند بە تغییراتی هر چند جزئی در نگاە حاکمیت در رابطە با خارج منجر شود. اما این بە داستان زورمداری، خصلت ضددمکراتیک، آزادی ستیز و عدالت ستیزانەی جمهوری اسلامی نقطە پایان نخواهدگذاشت. برای همین مهم است کە جنبش ادامە داشتەباشد.