اگر حجاب اجباری فروبریزد، استبداد هم فروخواهد ریخت
اکبر کرمی
در برانداختن جمهوری وحشت اسلامی هیچچیز به اندازه ی حضور باشکوه، ستایشانگیز و شجاعانه ی زنان در خیابان ها کارگر نخواهد بود. وقتی دختران و زنان ایرانی حجاب از سر میگیرند، یا اگر اهل ایمان هستند به حجاب اجباری و استانداردها ی غیرانسانی و تحمیلی آن نه میگویند و به کمک خواهران دگراندیش خود میشتابند، حاکم ستمگر و ستم حاکم را عریان میکنند! آنها با صدایی بلند میگویند: علی خامنهای عریان و نادان است.
این دست رفتارها در اعماق اصلاحطلبانه و بسیار کمهزینه اند، اما ستون فقرات اسلام سیاسی و استبداد برآمده از آن در ایران را نشانه رفته است؛ و میزند. در چند سال اخیر و در داوری من، همه ی آنچه اپوزسیون در داخل و خارج روکرده است با این دست کنشها ی عادی اما بنیانکن قابل همآوری و همانندی نیست.
اسلام سیاسی و خامنهای در غیبت انتخابات آزاد و واقعی، دروغ بزرگ مردمی بودن خود را با مسلمان خواندن مردم و اسلامی کردن اجباری ظاهر شهرها میفروشند. این زنان و دختران با صدایی بلند به او میگویند ما حتا اگر مسلمان باشیم، همانند شما و هوادار شما نیستیم! ما از رفتارها و باورها ی شما بیزار ایم؛ ما انکار جمهوری اسلامی هستیم.
از این زنان و دختران شجاع باید آموخت؛ ایستادهگی در برابر این دروغ از طریق ایستادهگی در برابر حجاب اجباری ممکن است. اگر بتوانیم پروژه ی منحط حجاب اجباری را فروبریزیم و هزینهها ی آن را برای جمهوری اسلامی بیشتر از هودها ی آن کنیم، میتوانیم جمهوری اسلامی را هم به زانو درآوریم.
(ما باید از آن نوجوانان که در یک زمین اسکیت جمع میشوند، یادبگیرم و در خیابانها جمع شویم و بساط حجاب اجباری و استبداد را جمع کنیم.)
در مورد این جنبش قدرتمند که چشم اسفندیار استبداد را نشانه رفته است، دو نکته را نباید از قلم انداخت.
یکم. برخی از این این دختران و زنان احتمالن با خانوادهها ی خود هم مشکل دارند و در دو جبهه میجنگند! ایستادن در برابر خانوادهها ی سنتی و کنترلگر مذهبی یا غیرمذهبی و حتا کسانی که نگران آینده ی دختران خود هستند، گاهی دشوارتر از ایستادن در برابر سربازان گمنام یا شناسنامهدار علی خامنهای است.
دوم. بسیاری از خانوادهها در همپوشانی با برخی از باورها ی مذهبی یا بسیاری از باورها ی عرفی و آزادیهراسانه بخشی از سرکوب و ادامه ی آن در خانوادهها هستند. ایستادهگی در برابر سرکوب حکومت آزادیکش و بدخیم جمهوری اسلامی اگر به ایستادهگی در برابر این خانوادهها، مناسبات و امکانات سرکوب آنها نرسد، ناتمام و شکننده است. چه، حکومت سرکوب و سرب غالبن با قرار دادن افراد خانوادهها در برابر هم کوشیده است هزینه ی سرکوب را برای خود کمتر کند.
این فرایند باید با پرهیز از اسلامستیزی گفتمانسازی شود و ایستادهگی در برابر حجاب اجباری به خواستی ملی تبدیل شود. باید مردان، زنان، پدران و مادران هرچه بیشتر و جدیتر به جوانان و نوجوان بپیوندند و مسیر تسخیر خیابانها را از طریق ایستادهگی در برابر حجاب اجباری هموار کنند.