آنان به راستی به چه چیزی متعهد هستند؟
علی شمایلی
هیچ انقلابی بدون توده ی مردم به پیروزی و پایداری در قدرت دست نمی یابد و هر انقلابی بر بنیاد ایدئولوژی شکل می گیرد. یکی از مهمترین کارکردهای ایدئولوژی، ساده سازی مدیریت جامعه و ساختن آن است. با چنین ساده سازی اقشار فرودست جامعه شیفته آن می شوند؛ چه نیک دریافته اند که می توان با یک تیر دو نشان زد؛ هم به یاری انقلاب خود را برکشید و سری میان سرها پیدا کرد و هم بدین گونه می توان از اقشار چیره دست در علم و تخصص، دانش آموختگان دانشگاه های اسم و رسم دارد و آنانی که پیش از سیل ویرانگر انقلاب، در صدر جای داشتند و قدر می دیدند، داد خود را ستاند.
فرودستان که همواره بیدادگرانه بر حاشیه و گوشه و کنارها رانده شده و به خواری نادیده گرفته می شدند، اینک به دست انقلاب و ایدئولوژی آن برکشیده می شوند و بر صدر امور می نشینند. رهبران انقلاب و نودولتان خوب می دانند نه خود و نه فرودستانی که به زیر علم شان به سینه و سر می زنند، توان و دانش چندانی از چونی اداره کشور ندارند پس برای این که بر چنین چالشی چیره شوند و به خود و مردم اعتماد دهند، دست به دوگانه سازی “تعهد” و “تخصص” می زنند و به ناروایی این دو را در برابر هم قرار می دهند. نزد خویش و مردم هجوم ناواردترین کسان به مقام و جایگاه مدیریت و وزارت که بسیار نیازمند دانش و علم و تخصص است، این گونه توجیه می شود که اگر این “برادران” جدید دانشی و تخصصی و تجربه ای ندارند ولی متعهد به ارزش ها هستند و هرگز گرد خیانت و ناروایی نمی گردند.
می توان بسیاری پرسش ها را مانند اینکه چنین دوگانه سازی تخصص را فروتر از تعهد قرار می دهد و بدتر آنکه همه متخصصین پیشین را خیانتکار و نادرست می داند، فروگذاشت و دل به این سخن بست که این نودولتان چون تعهد دارند پس هرگز نمی پذیرند که کارها خراب شود و مردم در تنگنا و سختی افتند، پس بخاطر تعهدشان به ارزش ها از مشاوران قوی و اهل فن بهره می برند و می کوشند با رنج خود و به شتاب، همه کارها و تخصص را با تحصیل و آموزش بیاموزند.
در واقع بدیهی ترین چشم داشت از کسانی که با ادعای گوش فلک کر کن تعهد بر مصدر امور نشسته اند و سرنوشت مردمان کنونی و آیندگان به دستان آنان سپرده شده است، این است که به سرعت تخصص و توان و دانش لازم را به دست اورند و بسیار بیش از مدیران پیشین متخصص و چیره دست گردند.
ولی پس از سالها که طشت ها از بام فرومی افتد و رازها از پرده بیرون و کشور به قهقرا می رود و مردم به ژرفای تهی دستی و تباهی، بر همه آشکار می شود که نزد این تازه به دولت رسیدها تنها تعهدی که دیده می شود به شکم و زیر شکمشان است و تمام.
از خود می پرسی شاید اینان ارزش ها دینی و ملی و اخلاقی و انسانی هیچ وقعی ننهند، ولی دست کم نسبت به غرور و آبرو و شرف شان آن اندازه تعهد دارند که نگذارند مضحکه خلق گردند، پس بخاطر این تعهد به تمامی فردی و شخصی، از مشاوران و معاونان و همکاران قوی بهره می برند و خود همت می کنند و غیرت به خرج می دهند و چم و خم کار را به خوبی یاد می گیرند و برای آن در پای آموزش استادان می نشینند. برای آنان چنین کار ساده است چون همه امکانات در دسترس شان هست. ولی با شگفتی می بینی که حتی نسبت به غرور و آبرو و شرف خود هم تعهدی ندارند.
نزد همگان بادهای معده ازشان می جهد و عین خیال شان نیست، کمربند و زیپ شلوارشان از هر چیزی سست و شل تر است؛ همه می بینند پس از آن که می گویند داخل قابلمه انرژی هستهای ساخته اند، یا انگاه که در همان قابلمه را در برابر چشم جهانیان با نام ویروس یاب بر سر دست می گیرند، از شرم مردن پیشکش شان، نه از کار کناره گیری می کنند، نه از شرمساری خود را پنهان می سازند، که هیچ، بلکه با نیشی تا بناگوش باز، گردن فراز می خرامند و مقامات بالاتر برای خود می جویند و برای جهان هم شاخ و شانه می کشند. ما سرنوشت خود و آیندگان و کشور را به دست چنین کسانی سپرده ایم.